خدای من هر کجا بیشتر ترا بخواهم آنجا همان خانه ی دور میشود
که روزی تجسم شد و در آن شور برپا شد
انحا خیالم راحت هست که تمام پنجره هایش به سمت تو ست اگر هم مابین آنهمه آن یکی باشد آن نیز بیشتر از همه به تو نزدیک است
لحطه های که باران نیزند عربی دلم را میگیرد خاطرات بارانی همه یکی میشود و آن همه در همان خانه حاضر میشود
چه میخواستم که نشد و آنچه شد چه خوب شد همان خانه ی دور دلم را آرام میکند میدلنم پرنده ها میپرند ماه عوض میشود ولی دلم آرام است که مهمان آن خانه ی دور میزبانی بینظیر دارد مرا یادش است حتی در تمام گمنامی ها باز مرا ورق میزند
و این ساده لوحی نیست وقتی افتادن عر برگ را تعبیری عاشقانه دارم باز ترا تعبیر کنم کخ اینجا هستی میخوانی میدانی و میشنوی و باز هستی
خدایا برای بودن سپاس برای اینگونه بودن سپاس و اگر جور دیگر میشود بود که بهتر باشد مرا به همان حال راهنما باش
راستی اهنگ وبلاگ را تغییر دادم حتما گوش کن گمشده ...
برچسب : نویسنده : rozhayeabio بازدید : 13