همین که شب از راه میرسد جانی خسته طمع نوشتن میکند میپرسم هان چه خبر است چه میخواهی چه داری ....مگر نوشتن آن هم این نیمه شب با تنی خسته با کلماتی داغون فایده دارد ...؟! کسی زیباتر از من چشمهایش را بر هم میزند و به آسمان اشاره میکند ماه تمام نیست فکر میکنم چه دارد ؟ زیر لب میگویم بیش از آنکه تمام شود بگذار صدایش بزنم و با آنچه کخ هست و نیست صدایش میزنم و با همین آهنگ دلم آرام میگیرد . + نوشته شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ ساعت 22 توسط م.م | بخوانید, ...ادامه مطلب
خدای من هر کجا بیشتر ترا بخواهم آنجا همان خانه ی دور میشود که روزی تجسم شد و در آن شور برپا شد انحا خیالم راحت هست که تمام پنجره هایش به سمت تو ست اگر هم مابین آنهمه آن یکی باشد آن نیز بیشتر از همه به تو نزدیک است لحطه های که باران نیزند عربی دلم را میگیرد خاطرات بارانی همه یکی میشود و آن همه در همان خانه حاضر میشود چه میخواستم که نشد و آنچه شد چه خوب شد همان خانه ی دور دلم را آرام میکند میدلنم پرنده ها میپرند ماه عوض میشود ولی دلم آرام است که مهمان آن خانه ی دور میزبانی بینظیر دارد مرا یادش است حتی در تمام گمنامی ها باز مرا ورق میزند و این ساده لوحی نیست وقتی افتادن عر برگ را تعبیری عاشقانه دارم باز ترا تعبیر کنم کخ اینجا هستی میخوانی میدانی و میشنوی و باز هستی خدایا برای بودن سپاس برای اینگونه بودن سپاس و اگر جور دیگر میشود بود که بهتر باشد مرا به همان حال راهنما باش راستی اهنگ وبلاگ را تغییر دادم حتما گوش کن , ...ادامه مطلب
آخی رفیق اینهمه دور شدی باز هم دورتر مثل ماه در دل آسمان ولی بلز دورتر دورتر نه خبری نه امید خبری همه اش شده خواب و رویا ،کاش و شاید آخر بی معرفتی هم انتها ی دارد سری دارد یک جایی شروع میشود یک جایی تمام میشود جایی حور دیگر میشود اما امان از این فاصله و دوری و دوری که هیچ نشانی نیست نمیدانی این سمت دنیایی یا آن سمت شبی یا صبحی فقط میدانی کسی هست در آن دور دور ها که میتوانی به خیالش چای بخوری حرف بزنی برایش تعریف کنی ،ننیدانی هست ؟ میشنود؟ اصلا از تو یادی دارد نه هیچ چیز دیگر نمیدانی اونقدر این ندانستن ها زیاد میشود و زیاد میشود که تمام فرضیه هاینتس خالی میشود مگر و فقط مگر یک بهانه باشد آن هم دوست داشتن ،دوست داشتن کسی که بهار را به تو بخشیده است + نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۸/۲۵ ساعت 19 توسط م.م | بخوانید, ...ادامه مطلب
خودش هم مساله ای است ،گاهی آنقدر دور به نظر میرسد که حس میکنی با هیچ گیره ای نمی توانی آنرا به خود نزدیک کنی . ( بین خانه ی دور یا خانه دورحس متفاوتی وجود دارد خانه دور سردتر و دورتر به نظر میرسد ) حالا تصور کن که می خواهم این سردی جانکاه را به گرمی مبدل کنم خانه ای که در آن عشق و محبت باشد محال نیست اما دشوار است و او نمیداند که چقدر دلتنگ میشوم حوصله ام سر میرود .حال دنیا خوب نیست ! + نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۸/۰۶ ساعت 11 توسط م.م | بخوانید, ...ادامه مطلب
شعر خوب آمدن آغاز توستشبیه بارانینسیمی از بلندای کوهسار عطری از شوق بهارتو شعر خوب آمدنی و من چشم به راه، این آمدنم ******دعایت میکنم دعایم کن تا در فراسوی زمان برای یکدیگر نشانه های روشن باشیم صدایت میکنم صدایم کن تا زمزمه ای ما اواز حیات را تقدس دهد ترا یاد میکنم پس مرا یاد کن ای نور لطیف و روشن ++++++++++++++++++++یاریم کن تا از وقایع زودگذر زندگی اهدافی رابرگزینم که در مسیر روشنایی قرار دارند ودر تکاپوی روزانه مرا در آن مسیری ثابت قدم نگه دار که از عشق و نوع دوستی سرچشمه میگیرند براستی که در این چرخ هستی هیچ نقطه ای بر صفحه ی روزگار ماندگار نشد مگر آنجا که نگاه از نقطه ی عشق آغاز شد بخوانید, ...ادامه مطلب
شعر خوب آمدن آغاز توستشبیه بارانینسیمی از بلندای کوهسار عطری از شوق بهارتو شعر خوب آمدنی و من چشم به راه، این آمدنم ******دعایت میکنم دعایم کن تا در فراسوی زمان برای یکدیگر نشانه های روشن باشیم صدایت میکنم صدایم کن تا زمزمه ای ما اواز حیات را تقدس دهد ترا یاد میکنم پس مرا یاد کن ای نور لطیف و روشن ++++++++++++++++++++یاریم کن تا از وقایع زودگذر زندگی اهدافی رابرگزینم که در مسیر روشنایی قرار دارند ودر تکاپوی روزانه مرا در آن مسیری ثابت قدم نگه دار که از عشق و نوع دوستی سرچشمه میگیرند براستی که در این چرخ هستی هیچ نقطه ای بر صفحه ی روزگار ماندگار نشد مگر آنجا که نگاه از نقطه ی عشق آغاز شد بخوانید, ...ادامه مطلب