قبله

ساخت وبلاگ
گاهی به دنبال کسی هستی تا با او حرف بزنی ولی هرکس را که مینگری در آن نقطه ی تردید میلرزد مثل آنکه حرفهای تو برای گفتن نباشد.... 

گاهی دوست داری تا به آخرین لحظه برسی و بعد وصیت آخر را بگویی...

اما آنچه ترا بیقرار برای گفتن نموده همیشه در اعماق وجود ت شبیه رازی میماند 

رازی که فقط خودت میدانی و او 

او همان است که همواره در ذهن با او سخن گفته ای او همان است که همواره به مهربانی اش یقین داشته ای و برای تمام وقایع سخت همراه خود حس نموده ای 

 

شاید او چهره ی باشد در دوستی شاید درختی باشد در صحرایی 

شاید او یک مزرعه ذرت باشد با طراوت خاص خودش 

همان جایی که به ندرت رفته ای اما همیشه در خیال خود به آنجا رفته ای به دیدارش تکیه داده ای و اندوه خود را آرام به زمین گذاشته ای 

شاید او اصلا همان باشد که هرگز نیافته ای 

اما او هست برای آنکه تو آرام گیری برای آنکه بتوانی خود را فراموش کنی و با او قدم بزنی.... 

او هست برای آنکه خیال تو درگیر نیستی وپوچی نشود و با اندیشه جان کیری و پرواز کنی 

 

و کنون نیز به دنبال او هستم. در خیال خود تمام شمع ها را روشن میکنم و برای دفن خود او را صدا میزنم دستانش را میفشارم اشکهایم رها میشود و ناگفته ها بیان میشود از او حلالیت میطلبم، و بعد چشم باز میکنم 

 

گمشده ...
ما را در سایت گمشده دنبال می کنید

برچسب : قبله نما,قبله,قبله بهائیان,قبلة مرحة,قبله نما آنلاین,قبلة الصلاة,قبله ياب,قبله یاب,قبله در نیویورک,قبله نمای بهایی, نویسنده : rozhayeabio بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 3:28