خاطره ی خوبی بود من بالا بودم و از آن بالا پشت بام ها دنبال هم ردیف بودند مثل اینکه دیوارها نبودند من بودم و راهی یک راست و مستقیم که تا آنجا پیش میرفت حس میکردم اگر دستم را دراز کنم به پنجره میرسد و بعد
این خاطرات واقعی بودند یعنی همه چیز همان بود که بایدمیشد
و امروز پس از سالها باز مهمان میشوم به همان کوچه ها میروم با این تفاوت که خیلی چیزها باید گفت
به امید دیدار ای دوست مهربان و قدیمی
گمشده ...برچسب : مهمان مامان,مهماندار هواپیما,مهمان,مهمان به انگلیسی,مهماندار,مهمانی,مهمان امشب خندوانه,مهماندار به انگلیسی,مهمانسرای جهانگردی,مهمان امشب دورهمی, نویسنده : rozhayeabio بازدید : 123