در صندوق عقب را در تاریکی شب بالا زده بود و فریاد میزد ارزان و خوب.... دلم لرزید،چقدر ثروت داشتم؟! کلیه ها بالا و پایین پریدند به آرامی گفتم :نه هنوز نوبت به شما نرسیده! + نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۶/۱۸ساعت 21  توسط رز آبی | ,فروشی ...ادامه مطلب
در صندوق عقب را در تاریکی شب بالا زده بود و فریاد میزد ارزان و خوب.... دلم لرزید،چقدر ثروت داشتم؟! کلیه ها بالا و پایین پریدند به آرامی گفتم :نه هنوز نوبت به شما نرسیده! ,فروشی ماشین,فروشی 206,فروشی پراید,فروشی موتور سنگین,فروشی پیکان,فروشی پاترول,فروشی زانتیا,فروشی موتور,فروشی کامیون,فروشی پژو 405 ...ادامه مطلب